یادداشت| آکپارتی و ترکیه منهای آتاتورک
به گزارش خبرگزاری رسا، یک روز به دهم نوامبر و هشتاد و یکمین سالروز درگذشت مصطفی کمال موسس جمهوری ترکیه باقی مانده است. ژنرالی که در سپاه عثمانی٬ او را «پاشا» میخواندند و ارج و اعتبار خود را در میدان جنگ به دست آورد.
او بعدها قلمرو وسیع اما چند تکه شده امپراتوری عثمانی را در دوران حساس پس از جنگ جهانی نخست نجات داد و نخستین نظام جمهوری منطقه را به نام «جمهوری ترکیه»٬ بنیاد نهاد و بساط خلافت عثمانی را برانداخت.
نام آتاتورک در ترکیه٬ یادآور اقدامات مهمی همچون کنار نهادن الفبای عربی عثمانی و ابداع الفبای لاتینی برای زبان ترکی نوین٬ کشف حجاب٬ اجباری شدن کلاه٬ نزدیک شدن به غرب٬ تاسیس حزب جمهوری خلق و بسیاری از اقدامات دیگر است.
از غازی تا آتاتورک
شاید مصطفی کمال٬ تنها رهبری باشد که یک گروه و کمیته رسمی را مسئول آن کرده که برایش نام و لقب انتخاب کنند. اگر چه این اقدام٬ تحت لوای انتخاب اسم فامیل یا نام خانوادگی صورت گرفت.
مصطفی کمال٬ در سال 1923 نظام نوین را تاسیس کرد و تا 11 سال٬ همه او را «رئیس جمهور غازی مصطفی کمال»٬ صدا میزدند. غازی از ریشه غزوه٬ به معنی قهرمان جنگ است و در عین حال٬ برای جانبازان جنگ نیز همین عنوان به کار میرود.
در سال 1934 میلادی٬ اعلام شد که ترکها باید نام خانوادگی داشته باشند. حزب جمهوری خلق به عنوان یگانه حزب کشور و حزب حاکم٬ کمیتهای را مسئول کرد تا با مشورت مورخین و زبانشناسان٬ اسم خانوادگی مناسبی برای غازی مصطفی کمال انتخاب کنند.
کمیته مزبور پس از چندین روز٬ بالاخره لیستی را در اختیار رئیس جمهور گذاشت و او نیز با نظر مساعد و توضیحات نماینده قونیه٬ نام آتاتورک را انتخاب کرد. نامی که به معنی پدر ترکها است.
مصطفی کمال و ناسیونالیسم ترکی
مدت کوتاهی پس از تاسیس نظام جمهوری٬ مصطفی کمال٬ خود را مقید به اسلام و آداب شرع میدانست و همه عناصر قومی ترکیه را برادران همدیگر و عناصر اسلامیه قلمداد میکرد. اما این رفتار٬ مدت کوتاهی دوام آورد و مصطفی کمال نیز٬ شیفته و واله موج ملیگرایانه رادیکال آلمان و ایتالیا شد.
او با راهنمایی نخست وزیر و یار غار خود ژنرال عصمت اینونو٬ دهها دانشجو را به روستاها و مناطق دورافتاده ترکیه اعزام کرد تا با اندازهگیری جمجمه و سایر اعضای صورت٬ تشخیص دهند که مردمان کدام بخش از سرزمین ترکیه٬ ترکهای اصیلتری هستند!
«یک ترک با تمام دنیا برابر است»٬ «خوش به حال آن که میگوید من ترک هستم»٬ «ملت ترک» و جملات و عباراتی نظیر اینها٬ از آتاتورک به یادگار ماندهاند و هنوز هم کاربرد دارند.
بازگشت اسلامگرایان ترکیه از حاشیه به متن
با مرور اجمالی تاریخ معاصر ترکیه٬ میتوان این واقعیت را دریافت که اسلامگرایان٬ کردها٬ علویان٬ اعراب٬ چرکزها و دیگر عناصر غیر از ترکهای کمالیست٬ همگی در دوران اقتدار او و بعدها در دوران مسئولیت شاگردان و مریدان او٬ کنار نهاده شده و به حاشیه رانده شدند.
شاید به همین خاطر است که پس از بازگشت اسلامگرایان به متن سیاسی ترکیه و قدرتمندشدن آنان٬ حالا شاهد رفتارهایی هستیم که برخی از آنها٬ به انتقامگیری از کمالیسم٬ شباهت دارند.
حالا فقط برخی رسانههای معدود متعلق به کمالیستها در برنامهها و مطالب خود٬ از مصطفی کمال یاد میکنند و در مراسم و آئینهای ملی نیز٬ توجه چندانی به او نشان نمیدهند. در برخی استانهای ترکیه نیز بارها شاهد حمله به مجسمههای مصطفی کمال بودهایم که همگی نشان دهنده یک تغییر رفتاری و واکنش اجتماعی است که قبلاً به خاطر مقتدر بودن کمالیستها٬ ممکن و میسر نبود و حالا که خود اسلامگرایان صاحب قدرت شدهاند٬ کسی کاری به آتاتورکستیزها ندارد.
از خطبه آتاتورک٬ خبری نیست
از چند سال پیش٬ روند نادیده گرفتن سالروز درگذشت موسس جمهوری ترکیه پررنگتر شده و شواهد نشان میدهد که سازمان تشکیلات دینی ترکیه با حمایت فکری حزب حاکم٬ تمایلی به تداعی نام مصطفی کمال ندارد.
به عنوان مثال٬ روز جمعه هشتم نوامبر٬ مصادف با دو روز مانده به هشتاد و یکمین سالگرد درگذشت آتاتورک است و کمالیستها انتظار داشتند که امروز در تمام مساجد 81 استان ترکیه٬ در خطبههای نماز جمعه٬ از آتاتورک یاد شده و به نام او خطبه خوانده شود.
اما سازمان تشکیلات دینی به عنوان بزرگترین سازمان دولتی عهدهدار و متولی امور دینی و مساجد ترکیه٬ چنین چیزی را در خطبه نماز جمعه نگنجانده و به روال چند سال اخیر٬ عمل کرده است.
دولت نیز با این پدیده به شکل کژدار و مریز رفتار میکند و به جرات میتوان گفت در اظهارات مقامات ترکیه در مورد آتاتورک و عمل به پروتوکولهایی نظیر حضور بر مزار آتاتورک در برخی جشنهای ملی٬ بیمیلی و سردی در سیما و سخنان دولتمردان٬ هویداست.
اگر چه بر اساس شواهدی که در سطور پیشین به آنها اشاره شده٬ نمیتوان مدعی حذف آتانورک از سپهر فکری٬ سیاسی و اجتماعی مردمان ترکیه شد٬ اما تابلوی سیاسی و فرهنگی کنونی ترکیه٬ به ما میگوید که نه تنها دوران افول محبوبیت مصطفی کمال آتاتورک فرا رسیده٬ بلکه مهمتر از آن٬ تفکر و منش سیاسی و اجتماعی کمالیستی نیز در حال رنگ باختن و به قهقرا رفتن است.
به عبارتی روشن٬ در صحنه سیاسی و رقابتهای حزبی٬ شاهد ضعیف شدن حزب جمهوری خلق به عنوان اصلیترین کانون سیاسی و فکری کمالیستها هستیم و میبینیم که این حزب در ایدهآلترین شرایط ممکن٬ تنها از حمایت یک چهارم مردم ترکیه برخوردار است و راهبرد خاصی برای رسیدن به قدرت و حل مشکلات ترکیه ندارد و در صحنه اجتماعی و زندگی روزمره مردم ترکیه نیز٬ به وضوح میبینیم که جریان محافظهکار٬ تا حد زیادی از این وضعیت رضایت دارد و دینداران٬ زخمهای دوران اقتدار کمالیستها را از یاد نبردهاند.